نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی

دلم تنگ است ...

نمی دانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی ...

پریشان حالم و بی تاب می گریم و قلبم بی امان محتاج مهر توست ...

نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من ...

به دنبال تو همچون کودکی هستم و معصومانه می جویم پناه شانه هایت را...

که شاید اندکی آرام گیرد دل ...

دلم تنگ است ...

وتنهایم و تنهایی به لب آورده جانم را...





:: بازدید از این مطلب : 337
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 1 خرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست